عین الهی بر لبه پرتگاه؟!/ از ماجرای انتخاب غیرقانونی تا تعارض منافع روسای دانشگاهها
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۶۱۹۷۲
در ۱۶ ماهی که عین الهی مسئولیت وزارت بهداشت را برعهده داشته ۲۷۷ تذکر کتبی و ۲۲۴سوال از عملکرد وزارت بهداشت در سامانه درج شده یعنی هر ۲ روز ۱ سوال و ۱ تذکر، ۹ فقره استیضاح و سه مورد تحقیق و تفحص هم ثبت شده است. حال این سوال مطرح است آیا عین الهی حاضر است گزارش دهد چه تعداد از مدیران ستادی و دانشگاههای علوم پزشکی طی ساعت کار اداری، در بیمارستانها، شرکتها و مجموعههای بخش دولتی و خصوصی در حال جراحی، کار و ویزیت بیمارانند؟!.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بهرام عین اللهی که در زمان وزارت ۶ ماهه «طریقت منفرد» تنها چند ماه مسئولیت معاون آموزشی را برعهده داشت، در بهترین حالت انتظار داشت که همان مسئولیت یا معاونت فرهنگی و دانشجویی را در وزارت بهداشت دولت سیزدهم داشته باشد. واقعیت این است که دو روز مانده به اعلام اسامی کابینه، هیچ اسمی از عین اللهی برای متصدی وزارتخانه مطرح نبود لذا وی برنامه و تیمی نداشت و شنیدهای حاکی از آن بود که عین الهی برای کسب رای اعتماد به مجلس برنامه «حسن قاضی زاده هاشمی» را ارائه داد.
به گفته علی نیکزاد نائب رئیس مجلس شورای اسلامی، عین اللهی را در ساعات آخر تصمیم گیری به عنوان وزارت بهداشت و درمان پیشنهاد داده و وارد لیست نهائی در دولت سیزدهم نمودم و وزارت ایشان با پیگیری شخص بنده محقق شد.
البته جالب است بدانید عین الهی با تلاش و کمک معاون پارلمانی وقت وزارت بهداشت که به زعم همگان تجربه خوبی در همکاری با نمایندگان ادوار مجلس داشت توانست به عنوان وزیر بهداشت منصوب شود.
از همان ابتدا کمیته انتصاباتی با محوریت دوستان و خویشاوندان و منسوبین تشکیل داد که به دلیل نحوه عملکردش با تذکرات مستمر و مداوم مجلسیان مواجه شد. دخالت منسوبین آنقدر زیاد بود که مرکز اطلاع رسانی مجبور به تکذیبیهای شد که عملا باور پذیر نبود چرا که مصاحبه شوندگان برای مناصب مختلف موضوعات و مکان برگزاری جلسات را به بیرون درز می دادند بویژه کسانی که به عنوان گزینه نهایی مطرح نمی شدند.
تا جایی که مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت در اطلاعیهای، به طرح برخی حواشی و ابهامات نسبت به نحوه انتخاب و انتصاب مدیران ارشد این وزارتخانه واکنش نشان داد و توضیحاتی را جهت تنویر افکار عمومی ارائه کرد.
آن ایام در فضای مجازی مطالبی درباره به کارگیری داماد وزیر بهداشت در این وزاتخانه منتشر شد و مورد انتقاد بسیاری از کاربران قرار گرفت، به طوری که در خبرهای غیر رسمی آمده بود که عیناللهی دامادش را با اسم مستعار به عنوان مشاور وزیر به کار گرفته است که بعد از آنکه ماجرا فاش شد، دیگر سمت به داماد وزیر تعلق نگرفت.
موضوعی که چندی بعد از آن توسط یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده بود و مسعود پزشکیان نماینده مجلس در پاسخ به این سوال که برخی افراد با اینکه در بدنه وزارت بهداشت نیستند یا دارای سمت و حکمی در وزارت بهداشت نیستند اما در انتصابات دخالت میکنند، گفته بود، در قانون کسانی که تضاد منافع دارند و منافع شان با بیرون گره خورده، نمیتوانند تصمیماتی بگیرند که در جعت توسعه کشور باشد و فقط کاری میکنند که منافعشان در خطر قرار نگیرد بنابراین چنین آدمی را نباید در مسئولیتهای اساسی کشور قرار داد و در سطح کلان کشور به اینها مسئولیت سپرد.
در واقع باید گفت عین الهی قبل از رای اعتماد در جلسه کمیسیون قسم خورد و قول داد که تعارض منافع را جدی بگیرد اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. انتصابها بویژه روسای دانشگاهها عموما با مخالفت نمایندگان همراه بود و وزیر بهداشت در ماههای اول افراد کم تجربه یا فاقد تجربه را انتخاب میکرد و اصلا توجهی به تذکر نمایندگان نداشت تا اینکه به مجلس فرا خوانده شد و وقتی تیغ استیضاح را بر گردن خود دید و تازه متوجه قدرت نمایندگان شد که نباید سازی بزند مگر اینکه نمایندگان کوکش کرده باشند.
سعید کریمی رئیس بیمارستان طرفه از شاگردان عین اللهی بود که با تدوین رزومه دوماه بعنوان معاون درمان دانشگاه شهید بهشتی منصوب شد و بعد از آن معاون درمان وزارت بهداشت شد. همچنین می توان به تخلف در صدور حکم هیات علمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی گلستان اشاره کرد که حتی تخلف آن تایید شد.
انتصاب یک دندانپزشک از اصفهان به عنوان معاون بهداشت که او نیز دو معاون خود را از اصفهان آورد و بعنوان مدیران پروازی از بعد از ظهر چهارشنبه تا صبح شنبه به اصفهان بر می گشتند بخشی از اشتباهات انتخابی وزیر بهداشت بود که میتوان به آن اشاره کرد.
لذا بذل و بخششها از تجهیزات و اعتبارات گرفته دانشکده و دانشگاه شروع شد فارغ از آن کار وزارتخانه جلب رضایت و پس گرفتن امضا نمایندگان شد، به طوری که عبدالحسین روح الامینی نماینده مردم تهران در مجلس معتقد است دخالتهای خویشاوندان و اطرافیان عیناللهی در انتصابات و تشکیل کمیته انتصاباتی بدون حضور مدیران به موازات کمیته انتصابات وبدا منجر به حذف کمیته انتصابات اصلی شده و باعث انتصاب مدیران ناکارآمد و مجیزگوی شده است که چالشی جدی در مسیر هدایت وزارتخانه ایجاد کرده است.
در۱۶ ماهی که عین الهی مسئولیت وزارت بهداشت را برعهده داشته ۲۷۷تذکر کتبی و ۲۲۴سوال از عملکرد وزارت بهداشت در سامانه درج شده یعنی هر ۲ روز ۱ سوال و ۱ تذکر، ۹ فقره استیضاح و سه مورد تحقیق و تفحص هم ثبت شده است و این موضوعات بخشی از عملکرد وزیر بهداشت است. حال این سوال مطرح است آیا وزارتخانه حاضر است گزارش دهد چه تعداد از مدیران ستادی و دانشگاههای علوم پزشکی طی ساعت کار اداری، در بیمارستانها، شرکتها و مجموعههای بخش دولتی و خصوصی در حال جراحی، کار و ویزیت بیمارانند؟!.
منبع: دانا
کلیدواژه: کمیته انتصابات وزارت بهداشت وزیر بهداشت دانشگاه ها عین اللهی عین الهی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۶۱۹۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید!
در بخشی از بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه آمده است: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل.
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی (ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و، اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم: «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنهای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم:
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!».
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکمیت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید؛ و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بی بیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است:
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهادها بسیج میشوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند!».
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته